ثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:النازثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:الناز، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

الناز دخمل ناز مامانی و بابایی

شیطنت های الناز

خدا راشکر بعد از اون روز دیگه هیچ چیز مشکوکی توی مامی النازم مشاهده نشد. ازمایش ادرار هم هنوز نتونستم از الناز بگیرم.چند باری سعی کردم اما نشد. الناز مامان روز به روز شیطون تر میشه و به قول بابایی زلزله شده.هنوز با راه رفتن مشکل داره و نمیتونه به تنهایی راه بره.البته چند باری امتحانش کردم دیدم میتونه اما انگار ترس داره و زود خودش را ول میکنه . مشکلات ٤دست و پا رفتنش هم خیلی زیاده از همه مهمتر اینه که هرچی روی زمین میبینه میذاره دهنش. هنوز هم عادت داره که هرچیزی بهش بدیم سریع میذاره دهنش.مثلا اگر هم کاغذ و مداد دستش بدم واسه نقاشی اول تمام کاغذ را ریز ریز میکنه و بعد هم میذاره دهنش.و وقتی کاغذ را ازش بگیریم مدادها را امتحان میکنه چه م...
3 مهر 1392

اذیت شدن الناز

دیشب توی مامی گل دخترم کمی خون مشاهده کردیم و نمیشه حال اون موقع من و بابایی را توصیف کرد که چقدر شوکه شده بودیم و ترسیده بودیم.البته وقتی بازت کردیم دوباره جیش کردی  اثری از اون خون ها نبود.و تا الان هم که مرتب مامی ت را چک کردم دیگه چیزی ندیدم اما نمیدونم این خون ها دلیلش چیه؟ همه میگفتن شاید پات زخم شده اما کاملا بازرسی کردم و اثری از زخم هم نبود. حالا قراره امروز تا عصر ازت نمونه ادرار بگیرم واسه ازمایش تا خدایی نکرده عفونت ادراری نداشته باشی. دیشب هم تا ساعت ٥ صبح بیدار بودی و همش دلت میخواست بازی کنی.ساعت ٢ نیمه شب با ماشین بردیمت بیرون شاید توی ماشین بخوابی اما با دیدن چراغ ها ذوق زده میشدی و اثری از خواب توی چشما...
27 شهريور 1392

بدون عنوان

النازم    ماهگیت مبارک الهی مامان فدات بشه که روز به روز شیرین تر و خانم تر میشی. چهارمین دندان الناز هم بیرون زده. الناز مامان شماردن تا عدد ٣ را بلده.وقتی مامان میگه یک،الناز پشت سرش میگه : دو ، ده. خاله را هم به تازگی خیلی ناز میگه.   الناز در پارک:     ...
18 شهريور 1392

سومین دندان الناز

الناز مامان بسیار شیطون شده و باید خیلی حواسم بهش باشه.روی قالی ٤دست و پا میره و هرچی که روی قالی میبینه سریع و به سرعت برق و باد میذاره دهنش حتی کوچکترین چیزی که به چشم کسی نمیاد. و از این بابت خیلی به من و بابایی حرص میده ، یک لحظه هم نمیشه تنهاش گذاشت و من هم که اصلا نمیتونم هیچ کاری بکنم. هفته گذشته عروسی دختر خاله من بود و خداراشکر الناز خانم خیلی اذیت نکرد.اولش از سرو صدا کمی میترسید ولی کم کم خوشش اومده بود و دس دسی میکرد.البته همش پیش باباش بود و موقع شام پیش من و خالش. زندگی مامان طوطی شده و هر چی که بگیم تکرار میکنه.تازگی ها کلمه آتیش را یاد گرفته و مرتب تکرار میکنه. عمه را خیلی  با مزه میگه و هر کی ب...
12 شهريور 1392

عکس های تولد الناز

و اما عکسهای تولد الناز:                     بفرمایید ادامه: برای تولد النازم خیلی برنامه ها داشتم و دوست داشتم حتی اویزهای تزئینی ش را خودم درست کنم .به همین خاطر از هفته ها قبل اینترنت را زیرو کردم تا مدل های مناسب را پیدا کنم .اما اصلا وقت نمیشد و باید وقت خیلی زیادی صرفش میکردم به همین خاطر وسایل را به خاله سمیه دادیم تا زحمتش را بکشه.دوست داشتم شیرینی جشن الناز را هم خودم درست کنم که اون هم نشد. روز تولد الناز جونی از عصر که از خواب بیدار شد سرحال نبود و غر میزد.و دخملمون همش پیش خالش بود کلا الناز با خالش خیلیییییییییی جوره و پیشش ارومه. مر...
23 مرداد 1392

تولد الناز

                    امروز تولد الناز جونی. باورم نمیشه که به همین زودی یکسال گذشت. پارسال در همچین روزی در ساعت ١٣:١٠ دقیقه یک دختر خیلی کوچولو با وزن ٢کیلو و ٦٠٠ گرم و قد ٤٨ سانتی متر پا به این دنیا گذاشت و شد همه زندگی مامان و بابا. توی این یکسال لحظه به لحظه همراه با بزرگ شدنت فقط شاکر خدا بودیم که همچین فرشته ای را بهمون هدیه داد. خیلی دوست داشتم که زمان یکسالگی راه افتاده باشی و بتونی با پاهای خودت قدم برداری اما گاهی وقت ها که خیلی شیطونی میکنی میگم خوبه هنوز راه نیفتادی و اینقدر فعالیت داری اگه راه افتادی که دیگه یک لحظه هم بند...
18 مرداد 1392

بدون عنوان

خوشگل مامان کم کم داریم به یکسالگی ت نزدیک میشیم و فقط ٦روز دیگه مونده. و چیزی که بیشتر خوشحالمون میکنه اینه که تولدت امسال روز عید فطر میشه و این برای من و بابایی خیلی باارزشه. وباید عکس هایی که باقی مونده را ثبت کنم تا به یادگار واست بمونه. مراحل غذا خوردن الناز:دیگه  دوست داری غذات را خودت با دست خودت بخوری و بعد از اینکه مامانی چندتا قاشق بهت غذا میده بقیش را خودت کوچو کوچولو میخوری.اگه برنج باشه یک دانه با 2تا انگشت شصت و اشاره برمیداری و میذاری دهنت. اول خوب نگاهش میکنی:           بعد باهاش خوب بازی میکنی:      ودر نهایت هم میذاری دهنت. نوش جونت...
12 مرداد 1392