الناز دخمل ناز مامانی و بابایی

امروز روز ١٩ ماه مبارک رمضان و به ماه قمری تولد الناز جونی سال گذشته در همچین روزی البته به قمری که مامانی با پای خودش رفت بیمارستان و درست ساعت ١٣:١٠ موقع اذان ظهر به سلامتی گل دخترش را به دنیا آورد.البته مامانی ساعت ٥بعد از ظهر دخمل نازش را بغل کرد. خاطرات این روز شیرین را حتماااااا در یک پست دیگه و همزمان با تولد اصلی الناز جونی بازگو خواهم کرد.   دوستت دارم مامانی.تو برکت زندگی من و بابایی هستی ...

بالاخره طلسم شکسته شد و تونستم بیام و از شیرین کاری های الناز جونی بگم. مامانی  ماهگیت البته با چند روز تاخیر مبارک . ببخش گلم از بس که شیطونی نمی تونم حتی یک لحظه ازت غافل بشم.اهل نشستن که به هیچ عنوان نیستی و همش دوست داری سینه خیز بری که اون هم خطرات خودش را داره. عاشق روروئک هستی چون باهاش میتونی به همه جا سرک بکشی و شیطونی کنی اما خب به خاطر اینکه ضعیف نشی زیاد نمیتونم بذارم توش بمونی. فعالیتت به شدت زیاد شده و حتی در حالت خوابیده هم اینقدر تکون میخوری که نمیذاری یک کم گوشت به بدنت بمونه. موقع خواب را هم نگو کلافه مون میکنی تا بخوابی. اینقدر با خواب مبارزه میکنی که خودت اذیت میشی  ما که دیگه هیچی. کل...

به سلامتی دومین دندان النازجونی هم دراومد. روز عید نیمه شعبان قصد بیرون رفتن کردیم اما ظهر که شد دخملمون تب کرد و حالش بد شد مجبور شدیم برگردیم خونه.همان شب از زور تب شما هی از خواب میپریدی و تا صبح داغ بودی. و من و بابایی میدونستیم از علائم دراومدن دومین مروارید گل دخترمون اما متاسفانه ما وبه خصوص بابایی در مقابل مریض شدن دخملمون بسیار کم طاقت هستیم و خودمون هم مریض میشیم. وامروز دندان خانم گل کاملا زده بیرون.مبارکت باشه دختر گلم و امیدوارم برای بقیه دندان ها کمتر اذیت بشی. ...

موهای الناز را برای اولین بار توسط بابایی کوتاه شد و خیلی خوب هم کوتاه شد که خوشگل مامان راحت بشه از موهای فرخورده و بلند. دیروز برای اولین بار بدون کمک کسی و با استفاده از مبل تونست خودش را بلند کنه و بدون کمک کامل بایسته. یاد گرفته  وقتی کسی از پیشش میره یا چیزی را از جلوی چشمش برمیداریم بگه دَفت. وقتی بهش میگیم چشمک بزن این کار را خیلی قشنگ انجام میده. دومین دندان خانمی هم انشاله در راهه . الناز در حال کوتاه شدن موهاش:                                  &n...

2روز پیش داشتم با لیوان به خانم گل آب میدادم صدایی شنیدم که خیلی ذوق زده شدم.با دقت کامل گوش دادم ، دیدم بله اولین مروارید الناز خانم به سلامتی بیرون زده و کلی خوشحالمون کرد. خدارا شکر که جیگر مامان بالاخره طلسم را شکستی و اولین مرواریدت بیرون زد. خوشگل مامان میدونم که خیلی اذیتی تا دندان هات  بیرون بزنند و متاسفانه به گرما خوردیم واسه دراومدن دندان هات ولی ایشاله بدون اینکه اذیت بشی یکی یکی بیرون بیان ...

عشق مامان و بابا  ماهگیت مبارک باشه  عزیزدلم قربونت برم که روز به روز خانم تر و بزرگتر میشی و با شیرین کاری هات حسابی دلبری میکنی. ...

توی این مدت نازگل مامان خیلی کارهای جدید یاد گرفته و خیلی شیرین تر از قبل شده.  تا اونجایی که ذهنم یاری کنه ثبتشون میکنم. اول از همه اینکه اصلا نمیشه کنترلش کرد ، اگه خوابیده باشه سینه خیز میره هرجایی که دلش خواست،اگه نشسته باشه خودش را سر میده یا میندازه تا دوباره سینه خیز بره شیطونی کنه.بنابراین اصلا عجله ای واسه راه افتادن خانمی نداریم و حرص 4دست و پا نرفتن  و به تنهایی نایستادنش را نمیخوریم. عسل مامان تا اذان شروع میشه یا صدای قرآن را میشنوه ساکت میشه و خیره میشه به تلویزیون و تا اخرش را گوش میده.قبل از اذان ظهر شبکه 5حدیث کساء را میذاره و خیلی هم بهش علاقه نشون میده و دیگه حواسش به هیچ جا نیست غیر از تلویزیون. تا ب...