شیطنت های الناز
خدا راشکر بعد از اون روز دیگه هیچ چیز مشکوکی توی مامی النازم مشاهده نشد.
ازمایش ادرار هم هنوز نتونستم از الناز بگیرم.چند باری سعی کردم اما نشد.
الناز مامان روز به روز شیطون تر میشه و به قول بابایی زلزله شده.هنوز با راه رفتن مشکل داره و نمیتونه به تنهایی راه بره.البته چند باری امتحانش کردم دیدم میتونه اما انگار ترس داره و زود خودش را ول میکنه .
مشکلات ٤دست و پا رفتنش هم خیلی زیاده از همه مهمتر اینه که هرچی روی زمین میبینه میذاره دهنش.
هنوز هم عادت داره که هرچیزی بهش بدیم سریع میذاره دهنش.مثلا اگر هم کاغذ و مداد دستش بدم واسه نقاشی اول تمام کاغذ را ریز ریز میکنه و بعد هم میذاره دهنش.و وقتی کاغذ را ازش بگیریم مدادها را امتحان میکنه چه مزه ای.
هیچ وسیله و اسباب بازی بندش نمیکنه که حداقل٥ دقیقه بشینه و باهاش بازی کنه.هر اسباب بازی یا وسیله ای که بهش میدیم بازی کنه فقط چند دقیقه توجهش را جلب میکنه و دیگه سراغ اون وسیله نمیره و از این بابت واقعا عاجز شدیم و من دیگه نمیدونم چه وسیله ای واسش تهیه کنم.
عصر که میشه شروع میکنه به غر زدن و دَ دَ گفتن و دیگه نمیشه کنترلش کرد و حتما باید بره با ماشین بیرون.
عاشق اهنگ شده و هروقت خونه باباجون میریم خاله حتما باید واسش اهنگ را با تلویزیون بذاره و باهاش دست بزنه و ذوق کنه.
اول از همه الناز در شب عروسی پسرخاله مامانی:
سرگرمی جدید الناز ریختن کابینت ها به هم شده.
نمونه دیگر خرابکاری الناز:البته تمام وسایل این کابینت هم روی زمین ریخته شده که توی عکس مشخص نیست.
و بازی دیگه ای که چند روزه یاد گرفته خونه اقاجون در را میبنده روی خودش و سرک میکشه بیرون و دالی میکنه.
الناز تازه از خواب بیدار شده و چشم باز نکرده شروع میکنه به شیطونی کردن: