شیطنت های الناز
الناز مامان با حرف ها و کارهاش دلبری میکنه.
به کلمه های قبلیش کلمات جدید زیر اضافه شده:
سبیه(که همون خاله سمیه اشه)
دن دایی (زن دایی)
مامان جون
ناز گل مامان تا مامی میبینه میاره واسه مامانی و میگه عبض.بماند که مدتیه موقع عوض کردن مامی خانمی کلی جیغ و داد راه میندازه و نمیذاره.
عاشق تبلیغات به خصوص تبلیغ تن تاک و وقتی بهش میگیم الناز این چیه میگه ت تاک.تا اخرش را میشینه میبینه. و همین طور چاکلز و چی توز.
موقعی که میخایم ببریمش بیرون و کلاه سرش میکنه خودش سریع میگه" پتوش" که باید پتو هم دورش بپیچیم.
هوا دیگه سرد شده و باید با لباس گرم خانمی را بیرون بیاریم.البته این عکس مال چند روز پیشه و الان که خیلی سردتر شده.
الناز در پله های خونه خودمون:
یک الناز کاملا چرب:
و یک الناز کاملا ماستی:
و اما شینطت های الناز به روایت تصویر:
بالا رفتن از پله های خونه اقاجون:
و خوشحال از این موفقیت:
نشستن در سبد:
در ورودی خونه خودمون که دیگه از دست شما همیشه باید قفل باشه.اون کاغذ های پاره هم شاهکار دست شماست.
و با شروع زمستان و به کار افتادن بخاری باید حواس مامانی به شما باشه که خدایی نکرده نری سر بخاری .البته خداراشکر خودت وقتی میبینی روشنه میگی آتیش و از دور به بخاری اشاره میکنی و سریع دستت را میکشی عقب و میگی داگه(داغه).
بخاری خونه اقاجون: