شیرین زبونی الناز
الهی مامان فدای تو بشه که روز به روز شیرین زبون تر میشی
دخمل مامان الان اسامی تمام اطرافیانش را بلده.
به مامانی میگه سمیا ، به بابایی میگه ممد، به اقاجونش میگه امیر ، به پسرعموش میگه امد (احمد)، به دختر عموش میگه فاطم(فاطمه)، به عموش میگه دایوش(داریوش)، یکی از عمه هاش را عمه شهلا و دیگری را فقط شهرزاد ، به دختر عمه هاش میگه مهسید(مهشید) و م یم (مریم) ،
ولی از همه قشنگتر اسم مامانی را صدا میزنه و همه دوست دارن براشون تکرار کنه.
دخترم به قاشق میگه آقوش
علوسک یعنی عروسک
و اسم خودش که میگه الناس
و وقتی هم بهش خودکار و دفتر میدیم میگه نقاشی نقاشی
وقتی چیزی را میبینه به زبون خودش میگه این شیه؟(یعنی این چیه؟)
و خیلی از کلمات دیگه که فعلا ذهن مامانی یاری نمیکنه.
خونه باباجون:هرجا بریم شماسر کابینت ها هستی و قاشق ها از دستت در امان نیستند
الهی مامان فدای تو بشه: